*بروز فتنه بزرگ سال 88
در واقع فتنه سال 88 برآیند همه فتنههایی بود که از پیش از پیروزی انقلاب تا دوره خاتمی با هدف در هم کوبیدن یا انحراف انقلاب اسلامی در فضای داخلی و بینالمللی علیه انقلاب دنبال شده بود و به صور مختلف فعالیت میکردند.
1 ـ کانونهای مدیریت خارجی
فتنه سال 88 - در بعد خارجی - از سال ها قبل از 88 طراحی و دنبال شده بود. یکی از نشانههای آن این است که سناتور «مک کین»کاندیدای جمهوریخواهان در انتخابات سال 2008 در سال 1384 دقیقاً به «جنبش سبز» با همین نام! اشاره میکند و میگوید «در ایران، نظام را با جنبش سبز منهدم میکنیم» مک کین همان کسی است در جریان یک سخنرانی در فروردین 1386 در ایالت کارولینای شمالی آوازی منسوب به گروه «بیچ بویز» در پشت میکروفون سر داد که در آن خوانده شده بود:«بر روی ایران بمب، بمب، بمب، بمب بریزیم ....» و البته 10 ماه بعد -19 بهمن 86- راز عصبانیت خود از جمهوری اسلامی را آشکار کرد. کین در مصاحبه با نیویورک تایمز گفت: «من همچنان اندیشناک (هراسان از) بلند همتی ایرانیان هستم ، چرا که چیرگی ایرانی بر منطقه به درازای تاریخ است».
در بعد خارجی از یک سو محافل آکادمیک و رسانهای آمریکا، از سوی دیگر «دفاتر ویژه» آمریکا در کشورهای مختلف و از سوی دیگر سفارتخانههای غربی سه کانونی بودند که طی دو دهه و بخصوص در دوره نئوکانها - 2000 تا 2008 -فعالیت گستردهای را باهدف «تغییر در ایران» دنبال میکردند. ادبیات دوره بوش در ارتباط با ایران به «Regime change» موسوم شده بود. این ادبیات در دوره اوباما ـ علیرغم آنکه توقع نمیرفت - هم استمرار پیدا کرد.
بر اساس بررسیهای انجام شده حداقل 8 «دفتر ویژه» در دبی ، بگرام ، بیشکک، باکو، سلیمانیه، آمستردام، لندن و واشنگتن به منظور ارتباطگیری ، هماهنگسازی، آموزش و تجهیز به مرور و در فاصله سالهای 1371 تا 1388 راه افتادند» این دفاتر بعضاً زیر نظر سیا و بعضاً زیر نظر پنتاگون -وزارت دفاع- فعالیت میکردند و در این میان دفتر دبی استثنائاً مستقیماً زیر نظر معاون اول رئیس جمهوری آمریکا فعالیت میکرد. اسناد میگویند این دفاتر به سرشاخههایی در تهران وصل بودهاند و از طریق این سرشاخهها، نخبگان ایرانی در حوزههای مختلف را شناسایی کرده و به این دفاتر میکشاندهاند.
ورزشکاران، هنرمندان، پزشکان، مهندسان، اساتید دانشگاه، روزنامهنگاران، صنعتگران، بانوان، فعالان عرصه صنعت، تشکلهای کارگری، فعالان سیاسی، احزاب و..... که تعداد آنها از دهها هزار نفر فراتر رفتهاند به مرور به این دفاتر منتقل شدند و در یک برنامه چند لایه و چند مرحله توجیه و هماهنگ میشدند و در نهایت بهعنوان پیشتازان تحول در نظام سیاسی ایران مورد استفاده قرار میگرفتند. سرپلهای این «دفاتر ویژه» همان حلقههایی بودند که در دوره هاشمیرفسنجانی و دوره خاتمی در دستگاههای مختلف فعالیت میکردند و سکولاریزهکردن نظام و جامعه ایران در دستور کارشان بود.
علاوه بر این دفاتر ویژه، دست کم 17 سفارتخانه غربی شامل سفارتخانههای انگلیس، کانادا، استرالیا، فرانسه، آلمان، هلند، بلژیک، سوئیس، دانمارک، فنلاند، کره جنوبی، ژاپن، سوئد، اسپانیا، اوکراین و ... به جمعآوری اطلاعات حساس، ارتباط هدفمند با برخی از مراکز نظام، برگزاری جلسات با بعضی از نخبگان سیاسی مخالف نظام دینی، تهیه، تجزیه و تحلیلهای دورهای و سنجش درجه و ماهیت تغییرات در جامعه ایران مشغول بودند. بعضی از این سفارتخانهها -بخصوص سفارت انگلیس- تجهیز مخالفان و پشتیبانی مالی از آنان را دنبال میکردند. اینها در فتنه سال 1388 بهصورت عملیاتیتر به مقابله با نظام اسلامی پرداختند بهگونهای که بعضی از عوامل سفارتخانههای غربی به دلیل حضور مستقیم در آشوبهای خیابانی بازداشت و محاکمه شدند.
محور سوم، مراکز مرتبط با سازمان جاسوسی آمریکا در واشنگتن است که بهطور ویژه روی ایران کار میکنند و تعداد واقعی آنها مشخص نیست. یک گزارش که به مطبوعات راه پیدا کرد بیانگر آن است که حداقل 700 اتاق فکر و برنامهریزی (tank tink) در آمریکا به طور خاص روی مسایل ایران مطالعه کرده و پیشنهاداتی را برای دستگاههای تصمیمگیر در آمریکا تهیه میکنند. این اتاقها بعضاً شامل مؤسساتی نظیر اینتر پرایز، مؤسسه اعانات ملی(NED)، مؤسسه صلح کارنگی، راکفلر، شورای روابط خارجی آمریکا و.... میشود و تعداد زیادی از آنان در درون یکی از دانشگاههای آمریکا قرار دارند. هر کدام از این اتاق فکرها سالانه تحقیقات میدانی راجع به ایران بهعمل میآورند و بهطور معمول هفتهای یک مقاله و هر دو ماه یک گزارش مبسوط تحقیقاتی راجع به ایران به نگارش درآورده و در روزنامهها و یا سایتهای خود منتشر مینمایند.
این مراکز در عین حال مقالات و تحقیقات ضدایرانی در سطح جهانی را خریداری کرده و با هزینه خود منتشر مینمایند براساس تحقیقاتی که یک مرکز علمی وابسته به دانشگاه تهران بهعمل آورده، تعداد مقالات ضدایرانی این مراکز از 35000 مورد، 4200 گزارش و 300 جلد کتاب در سال فراتر میرود. در بعضی از مهمترین این مراکز بین 3 تا 15 نفر از عناصر ایرانی مخالف جمهوری اسلامی نیز فعالیت میکنند. این افراد شامل مهدی خلجی، کامیلیا انتخابی فرد، فاطمه حقیقتجو، هوشنگ امیراحمدی، محسن سازگارا، عطاءا... مهاجرانی، اکبر گنجی، عبدالکریم سروش، محمدجواد اکبرین، فرشاد امیرابراهیمی، علیاکبر موسوی خوئینیها، مسعود بهنود و ... میشود و تعدادشان از 100 نفر فراتر میرود. استفاده از این افراد به این دلیل صورت میگیرد که محافل آمریکایی از استنتاجهایی که درباره ایران انجام میدهند، اطمینان حاصل نمایند. در همه مواقعی که یکی از مراکز آمریکایی نتیجه تحقیقات خود را به شورای روابط خارجی آمریکا ارائه میدهد و به همین منظور «جلسه استماع» تشکیل میشود، حداقل دو ایرانی در کنار گزارشدهنده آمریکایی حضور دارند و به با تأیید این دو جلسه استماع پایان مییابد.
دفاتر ویژه، سفارتخانهها و اتاقهای فکر در واقع مثلث ابزار غرب برای تغییر در ایران را شکل دادهاند. آمریکاییها در عین حال در اوج فتنه 88 دفتری را در کاخ سفید تحت عنوان «دفتر هماهنگی امورایران» تحت ریاست معاون اول اوباما در کاخ سفید به وجود آوردند. کار این دفتر هماهنگسازی فعالیت بخشهای مختلف است این تصمیم پس از آن اتخاذ شد که تفاوتهای مهم میان گزارههای مراکز مرتبط با وزارت خارجه و مراکز مربوط به CIA پدید آمد و بعضی از گزارشات، نتایج گزارشات دیگر را زیر سؤال میبرد.
بهدنبال گزارشهای این مراکز بود که آمریکا بررسی هر طرح درباره ایران را به بعد از انتخابات ریاست جمهوری سال 88 موکول میکرد. در آن مقطع این نظریه بهطور مشترک در وزارت خارجه و وزارت دفاع آمریکا(پنتاگون) پدید آمده بود که بعد از انتخابات 88 موقعیت نظام مستحکمتر میشود و لذا بهتر است رئیس جمهور مذاکره با ایران را شروع کند و بر این اساس اوباما دو نامه در اسفند 87 و اردیبهشت88 برای مقامات ایران فرستاد و درخواست گفتگو کرد، اما چیزی نگذشت که ادبیات آمریکا به نحو بیسابقهای علیه ایران شدت گرفت. اوباما بعد از فتنه 88خود وارد میدان شده و از لزوم تغییر ایران حرف زد.
نیروهای نظامی آمریکایی در جریان فتنه 88 به مرزهای غربی ایران نزدیک شدند و بیم آن میرفت که وارد عملیات نظامی علیه ایران شوند. خود این موضوع حکایت از آن میکند که مثلث(دفاتر ویژه، سفارتخانهها و اتاقهای فکر) پس از فتنه 88 راه را برای به تسلیم درآمدن ایران هموار ارزیابی کرده بودند. مراکز آمریکایی پیش از انتخابات بهطور گسترده به ادبیات تقلب دامن میزدند و برای به آشوب کشیدن ایران، از پیروزی قطعی میرحسین موسوی و بروز تقلب در اعلام نام محمود احمدینژاد حرف میزدند و با برجستهسازی فعالیت مخالفان، وانمود میکردند که نظام سیاسی ایران در آستانه سقوط قرار گرفته است.
2 ـ ارتباط داخل و خارج
با مرور مسایل پس از انتخابات بخصوص در فاصله 8 ماهه تیر تا بهمن 1388 این نکته کاملاً ثابت میشود که پیوند روشنی میان به صحنهآمدن همزمان اصحاب فتنه در ایران و سران دولتهای غربی وجود داشته است. حضور عناصر میدانی فتنه در رسانههای آمریکایی و محافل وابسته به سیا پس از رو به افول گذاشتن فتنه در ایران هم سند جداگانهای برای اثبات این پیوستگی است. بعضی از این عناصر نظیر ابوالفضل فاتح، محسن مخملباف، محسن سازگارا، واحدی و مهدی هاشمی اکنون هم بهعنوان رابطهای سران فتنه با خارج به ایفای نقش علنی میپردازند و هیچگاه سران فتنه نمایندگی آنان از سوی خود -که با صراحت از سوی آنان اعلام شده است- را نادرست اعلام نکردهاند.
یک گزارش که پس از اعلام علنی از سوی سران فتنه تکذیب نگردیده، بیانگر آن است که در اردیبهشت 1387 - 13 ماه قبل از انتخابات ریاست جمهوری ایران- جلسهای در واشنگتن با حضور عناصر ضدایرانی دولت آمریکا به همراه چند تن از عناصر ایرانی مخالف جمهوری اسلامی -از جمله دکتر ابراهیم یزدی دبیرکل نهضت آزادی- برگزار گردیده است. در این جلسه روی پدیده تقلب در انتخابات 88 و تلاش نظام برای پیروزی دوباره دکتر محمود احمدینژاد و لزوم تشکیل کمیتهای ذیل عنوان«صیانت از آراء» از سوی اصلاحطلبان تأکید شده است. پس از این جلسه دیداری میان ابراهیم یزدی و فرزند یکی از سران فتنه در تهران برگزار میشود. در این دیدار یزدی میگوید: مهمترین مسئله انتخابات آینده باید مسئله «تقلب» باشد و این موضوعی است که ابتدا باید توسط یک چهره موجه مرتبط با نظام مطرح شود چرا که طرح ابتدایی موضوع از طرف افراد یا گروههایی که «خودی نظام» تلقی نمیشوند، پروژه را خراب میکند و به جایی نمیرسد.
متعاقب این موضوع پدر این فرد که در آن زمان یک روحانی دارای موقعیت برجسته در نظام بود، شهریور ماه 87 در جمع عدهای از روحانیون مشهد نسبت به سلامت انتخابات ابراز نگرانی میکند. حدود 3 ماه بعد «کمیته مشترک صیانت آراء» از سوی جریان اصلاحطلب با محوریت احزاب کارگزاران، مجمع روحانیون، مشارکت و مجاهدین انقلاب اعلام موجودیت کرده و در اعلامیهها و اظهارنظرهای پیاپی صلاحیت دولت و شورای نگهبان را برای برگزاری انتخابات زیر سؤال برده و خواستار تشکیل «هیئت مستقل برگزاری انتخابات» و خلع ید از شورای نگهبان و وزارت کشور شدند. در آذرماه 87 مصطفی تاجزاده عنصر برنامهریز این کمیته بهصورت رسانهای از مراجع عظام تقلید درخواست میکند که نظام را وادار به پذیرش هیئت مستقل انتخابات کرده و خود نمایندگانی را برای عضویت در هیأت معرفی نمایند که این در واقع مخدوشکردن داوری رهبری در امر انتخابات بود. همزمان این کمیته نسبت به فعالیت بسیج و سپاه در انتخابات ابراز نگرانی کرده و نظام را متهم میکند که برای کانالیزهکردن انتخابات، مأموریتهای ویژهای به این نیروها واگذار کرده است.
در این بین پس از یک ماه از اعلام کاندیداتوری سید محمد خاتمی، میرحسین موسوی 20 اسفند 87 اعلام کاندیداتوری کرده و شش روز بعد، محمد خاتمی استعفا میدهد. این جابجایی در اسفند 87 معنای خاصی داشت و از این رو بسیاری از نیروهای سیاسی چنین رخدادی را نشانه عزم این جریان برای برهمزدن انتخابات ارزیابی کردند. روزنامه کیهان در تاریخ 24 بهمن 87 در سر مقالهای با عنوان « برای مشارکت یا برهمزدن» از این توطئه پردهبرداری کرد. در آن مقطع در مورد پذیرش کاندیداتوری محمد خاتمی از سوی نظام تردیدی وجود نداشت ولی پذیرش میرحسین موسوی از سوی نظام- به دلیل سوابق منفی او در بحث ولایتفقیه و عدم نظامپذیری- با تردیدهایی مواجه بود. اما نظام این اشکال را نادیده گرفت و کاندیداتوری موسوی را پذیرفت اما کاملاً واضح بود که او چه پیروز شود و چه شکست بخورد چالشهای مهمی را علیه نظم به وجود میآورد.
همزمان با این تحولات کشورهای غربی به برجستهسازی چهره موسوی میپرداختند و عملاً همه تدارکات خود را برای تقویت او به کار گرفتند.
اگر نگاهی به سیاستهای رسمی و رسانهای کشورهای غربی و همپیمانان منطقهای آنان در فاصله آذرماه 87 تا انتخابات خرداد 88 و پس از آن، بیاندازیم به وضوح نقش مکمل آنان در ترویج مهندس موسوی مشاهده میکنیم. در این میان تلویزیون فارسی بی بی سی که اساساً از آذرماه 87 شروع به کار کرد، تلویزیون V.O.A آمریکا و سایتهای فارسی الجزیره قطر و العربیه عربستان یک جبهه مشترک رسانهای به نفع موسوی به وجود آورده و در حالیکه مراکز تحقیقاتی آنها پیروزی دکتر احمدینژاد را قطعی اعلام کرده بودند، میرحسین را پیروز قطعی اعلام کرده و در عین حال روی جدیبودن احتمال تقلب به نفع احمدینژاد تأکید مینمودند. خود این موضوع دلیل مستقلی بود که پیوستگی داخل و خارج را نشان میداد.
یکی دیگر از موارد، به میدانآمدن سایتهای اینترنتی «تویتر»، «فیس بوک» و «یوتیوب» بود. این سایتها علیالظاهر خصوصی بودند و با مبدأ اروپا اداره میشدند ولی خبرهای بعدی بیانگر آن بود که اینها شبکههایی آمریکاییاند که توسط سازمان سیا راهاندازی شده بودند. به عنوان مثال چند ماه پس از فتنه 88، باراک اوباما رئیس جمهور آمریکا اعلام کرد که ما به تویتر دستور دادیم که تعمیرات فنی را تا زمان برگزاری انتخابات ریاست جمهوری ایران به عقب بیاندازد تا اخلالی در ارتباط با معترضان انتخاباتی ایران پدید نیاید.
کما اینکه تلویزیون بیبیسی فارسی یک هفته قبل از زمان انتخابات ریاست جمهوری ایران برنامههای خود از 6 ساعت در روز به 24 ساعت در روز تبدیل کرد و از ظهر روز 22 خرداد- روز انتخابات- گزارشهای پی در پی مبتنی بر تقلب گسترده در انتخابات و در عین حال پیروزی قطعی میرحسین موسوی خبر میداد. این تلاشها از 11 شب روز انتخابات تشدید گردید. حدود دو هفته بعد نیروی انتظامی ساختمانی متعلق به کمیته صیانت از آراء در منطقه تجریش را مورد بازرسی قرار داد و مشخص شد که بیبیسی فارسی در این ساختمان استقرار داشته است.
البته فعالیت مراکز غرب برای ایجاد فتنه 88 بسیار بیش از این است یک گزارش بیانگر آن است که حداقل 19 مرکز مجرب و برخوردار از کارشناسهای امور ایران در فاصله سالهای 1380 تا 1388 روی پروژه تغییر ایران متمرکز بودهاند و در ماههای منتهی به انتخابات تا یک سال پس از آن به حجم فعالیت خود به شدت افزودهاند. این مراکز شامل مؤسسه بروکینگز، شورای روابط خارجی، بنیاد صلح بینالمللی کارنگی، بنیاد آمریکای جدید، بنیاد ملی برای دموکراسی، مرکز کارتر، بنیاد جامعه باز، مؤسسه سیاست خاور نزدیک واشنگتن، بنگاه رند ،کمیته خطر کنونی، بنیاد دموکراسی در ایران، خانه آزادی، مرکز مطالعات استراتژیک و راهبردی ،مؤسسه هادسون، بنیاد هریتیج، مؤسسه امریکن اینتر پرایز، مؤسسه هوور، مؤسسه کیتو و مرکز پیشرفت آمریکا میشود.
بعضی از این مؤسسات از جمله بنیاد هریتیج و مؤسسه سیاست خاور نزدیک واشنگتن حداقل 40 نشست تخصصی درباره ایران برگزار و مسایل ایران را از نزدیک رصد کردهاند. در همه این مراکز- تقریباً- بدون استثنا بین 3 تا 15 نفر از عناصر ایرانی مرتبط با جریان فتنه همکاری داشتهاند و این نیروها علاوه بر مشارکت در بحثها و طرحها سایتهایی را به زبان فارسی برای کمک به انتقال پیامهای فتنهگران راهاندازی کردهاند این سایتها که متعلق به همان مراکز 19 گانه بودهاند شامل گذار- متعلق به خانه آزادی- و سردبیری فاطمه حقیقتجو، «توانا»- متعلق به مرکز آزادی خاورمیانه- ، «پنجره»- متعلق به بنیاد ملی برای دموکراسی-،و سردبیری هاله اسفندیاری، «راهبرد»- متعلق به بنیاد ملی برای دموکراسی- و سردبیری منوچهر محمدی، واشنگتن پریزم- متعلق به مؤسسه امنیت جهانی-، «ردیاب ایران»- متعلق به مؤسسه اویکن اینتر پرایز- و سردبیری امیرعباس فخرآور، «ابتکار امنیتی ایران» - متعلق به مؤسسه سیاست خاور نزدیک واشنگتن- و سردبیری مهدی خلجی و «چراغ آزادی»- متعلق به مؤسسه کیتو- میشوند.
این مؤسسات به همراه جریان داخلی فتنه قرار بود، تغییرات بنیادین را در ایران رقم بزنند. رهبر معظم انقلاب اسلامی، یک هفته پس از شروع فتنه، در خطبههای نماز جمعه ضمن افشای طرح مشترک غرب و فتنهگران داخلی، چرایی شکست این طرح را بیان کردند: «خیال کردند ایران هم گرجستان است. یک سرمایهدار صهیونیست آمریکایی- جورج سروس- چند سال قبل از این، طبق ادعای خودش که در رسانهها نقل شد، گفت من 10 میلیون دلار خرج کردم و در گرجستان انقلاب مخملی راه انداختم، حکومتی را بردم، حکومتی را آوردم، احمقها خیال کردند جمهوری اسلامی ایران و این ملت عظیم هم مثل آنجاست ! ایران را با کجا مقایسه میکنید؟ مشکل دشمنان ما این است که هنوز هم ملت ایران را نشناختهاند».
جالب این است که هم فتنهگران داخلی و هم دولتهای غربی از حداکثر فشار برای ایجاد تغییر در ایران استفاده کردند. فتنهگران داخلی با اصرار بر ابطال انتخابات و به خیابان کشاندن مخالفان و هواداران خود و تخریب و به آتشکشیدن مساجد و کشتن دهها شهروند بیگناه کشور جلو آمدند و دولت آمریکا ضمن کنارگذاشتن تمام قواعد حقوقی ناظر بر مواجهه با یک کشور مستقل، نیروهای نظامی خود را برای دخالت نظامی در ایران- در صورت عدم توانایی حکومت در مهار شورشهای انتخاباتی- به حال آماده باش درآورد و از طریق عراق به سمت مرزهای غربی ایران گسیل کرد.
لیست کل یادداشت های این وبلاگ